کد مطلب:301493 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:125

انگیزه و اهداف حضرت زهراء از ایراد سخنرانی و خطبه


1- استاد باقر مقدسی گوید: چندین هدف برای پافشاری و سخت گیری حضرت زهراء در موضع گیری ویژه اش می توان در نظر گرفت:

اول: حضرت زهرا می خواست حق غصب شده خود را بازگرداند و این یك امر طبیعی برای هر انسانی كه حق پایمال شده خود را از هر راه مشروع مطالبه كند.

دوم: حزب حاكم روی تمام حقوق سیاسی بنی هاشم دست گذارده و تمام امتیازات مادی و معنوی آنان را لغو ساخته بود، این عمر بن خطاب است كه به عباس می گوید: آیا می دانید كه چه چیز باعث شد بعد زا محمد قومتان توجهی به شما نكنند؟

آنان از اینكه نبوت و خلافت در شما جمع شود و بدینوسیله بر قوم خود فخر و مباهات كنید خوششان نمی آمد لذا قریش برای خود فكری كرد و به نتیجه رسید. [1] .

این نسبت به خلافت، اما نسبت به اموال نیز بنی هاشم را از فدك و میراث و خمس (یعنی سهم ذوی القربی) محروم ساخته و آنان را مانند دیگر مردم به حساب آوردند.


بنی هاشم و در راس آنان علی بن ابیطالب علیه السلام خودشان نمی توانستند نسبت به مطالبه حقوق مغصوبه خود اقدامی كنند، زهرا علیهاالسلام راسا اقدام به مطالبه حق خود و دیگر افراد بنی هاشم نمود و آنان نیز بر فضیلت و شرافت و نزدیكی او به رسول خدا اعتماد كرده و مطالبه حق را به او واگذاشتند، زیرا ملاحضه نمودند كه زنان در بعضی موارد بهتر از مردان می توانند از حقوق خود دفاع كنند، و معلوم بود كه اگر زهرا بتواند حق خود را باز ستاند حقوق بنی هاشم نیز گرفته خواهد شد.

سوم: حضرت زهرا با اصرار و پافشاری نسبت به فدك هدفش آن بود كه زمینه را برای شوهرش در مطالبه حق پایمال شده اش آماده سازد و در واقع فدك و خلافت با یكدیگر همراه و در یك مسیر قرار گرفته بود چنانكه بعدها كلمه «فدك» عنوان بزرگتری پیدا كرد كه منحصر به یك سرزمین مزروعی كه در زمان رسول خدا محدود و معین بود نمی شد بلكه موضوع فدك همپای خلافت و تمام دفترچه و پرورنده اسلام شد.

دلیل بر این مطلب آنكه ائمه علیهم السلام به هنگام تحدید و تعیین مرزهای فدك آن را منحصر به آن قریه و مزرعه نكرده بلكه مثلا امیرالمومنین علی علیه السلام آن را در زمان خود به این عبارت تحدید فرمود: یك مرز فدك كوه احد است و مرز دیگرش عریش مصر، حد دیگر كناره دریا و مرز دیگر دوم الجندل كه اینها حدود تقریبی جهان اسلام در آن دوران بود.

اما حضرت موسی بن جعفر علیهم السلام بعد از آنكه هارون الرشید اصرار كرد كه فدك را از او بپذیرد حضرت به او فرمود: من آن را از تو نمی گیرم مگر با تمام حدود و مرزهایش، هارون الرشید پرسید، حدودش چیست؟ فرمود: حد اول عدن، حد دوم سمرقند، حد سوم افریقیه، حد چهارم كناره دریا از خزر تا ارمنیه.

هارون عرض كرد: دیگر چیزی ما باقی نماند، جای مرا تغییر دادی.


یعنی تو تمام پرونده حكومت اسلامی را در دوران بنی عباس از ما گرفتی.

حضرت فرمود: من به تو گفتم كه اگر حدودش را مشخص سازم تو پس نخواهی داد.

بنابراین فدك تعبیر دومی از خلافت و حكومت اسلامی است و حضرت زهرا فدك را مقدمه ای برای دست رسی به خلافت قرار داد و می خواست از راه بازگرداندن فدك خلافت را بازگرداند.

از جمله چیزهائی كه بر این مطلب دلالت می كند عبارات صریحه ای است كه حضرت زهراء در خطبه خود درباره حق علی و شخصیت و لیاقت و جهاد و كوشش آن حضرت دارد، او در خطبه بزرگی كه در مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ایراد فرمود چنین گفت:

«فانقذكم الله بابی محمد، بعد اللتیا و التی، و بعد آن منی ببهم الرجال و ذوبان العرب و مرده اهل الكتاب، كلما او قدوا نارا للحرب اطفاها الله او نجم قرن للشیطان، او فغرت فاغره من المشركین قذف اخاه (علیا) فی لهواتها، فلا ینكفی ء حتی یطا صماخها باخمصه و یخمد لهبها بسیفه مكدودا فی ذات الله، مجتهدا فی امر الله، قریبا من رسول الله، سید اولیاء الله، مشمرا ناصحا، مجدا كادحا، و انتم فی رفاهیه من العیش و اداعون فاكهون امنون تتربصون بنا الدوائر و تتوكفون الاخبار و تنكصون عند النزال و تفرون من القتال»

«خداوند شما را به وسیله پدرم محمد نجات داد، بعد از همه اینها، و بعد از اینكه گرفتار مردم بی شخصیت و گرگهای عرب و سركشان اهل كتاب شد، هرگاه كه آتشی برای جنگ افروختند و یا شیطان خودش را نشان داد و یا گردنفرازی از مشركین سر


برآورد، برادرش علی را به كام آن دشواریها انداخت و او تا آن هنگام كه چنگال دشمن لاشخور قوی پنجه را با دست با كفایت خود له و كوبیده نمی ساخت و آتش جنگ را با شمشیر خود خاموش نمی كرد از میدان جنگ و كام دشمن برنمی گشت، وی در راه خد رنجیده و در فرمان خدا كوشا و به رسول خدا نزدیك و نسبت به دوستان خود سرور و سالار بود. كوشا و خیرخواه و پرتلاش و زحمت كش بود و شما در آن زمان به خوشگذارنی مشغول و در فكر میوه و آب خنك بودید بی مسوولیت و از همه چیز بی خبر و در حال تفریح و آسایش دور هم جمع شده و به استماع خبر مشغول و اگر خبر شكستی می رسدی عقب نشینی كرده و به هنگام عقب نشینی و به هنگام پیكار پا به فرار می گذاشتید.»

و نیز فرمود:

«الا و قداری والله ان قد اخلدتم الی الخفض و ابعدتم من هو احق بالبسط و القبض»

«آگاه باشید كه شما را چنین می بینم كه رو به سقوط همیشگی نهاده و آن كس را كه سزاوار فرمانروائی بود از مرحله دور ساختید».

مقصود حضرت از این فرد شایسته، حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام است.

تحكیم و تبین فضائل امیرالمومنین به وسیله حضرت زهراء در این سخنرانیش اثری به سزا در روح و جان مردم داشت تا آنجا كه بعضی از مردم جرات كرده نام علی را بر زبان جاری نموده و با فریاد بلند اسم او را ببرند، ابوبكر از این مطلب احساس خطر كرده، گفتار زهراء برایش ثقیل آمده بر بالای منبر رفته و گفت:


ای مردم چه شده است كه در مقابل هر گفتاری تسلیم شده و گوش فرامی دهید، و از هر ندائی می ترسید آیا این خواسته ها در زمان رسول خدا وجود داشت؟ آگاه باشید هر كس شنیده بگوید، و هر كس شاهد بوده به سخن آید، او یك روباه است كه شاهدش دم او است، همراه هرگونه آشوبی است، او همان كسی است كه می گفت چیزی را كه پیر شده به جوانی و شادابی برگرداند، از ناتوانان كمك می گیرند و از زنان یاری می جویند مانند ام طحال (آن زن بدكاره مشهور) كه خویشاوندانش زناكاری او را می خواهند، آگاه باشید اگر من می خواستم بگویم می گفتم، و اگر بگویم آشكار می كنم، من تا وقتی كه كسی به من كار نداشته باشد ساكت هستیم.

بعد روی به انصار كرده و گفت: ای گروه انصار گفتار نادانان شما به من رسیده،سزاوارترین كسانی كه به پیمان با رسول خدا وفادار باشند، شمائید، آن حضرت نزد شما آمد شما او را نزد خود جای دادید و یاری كردید من دست و زبانم را بر كسی نمی گشام كه از میان ما شایسته این كار نباشد، بعد از منبر پائین آمد. [2] .

ابن ابی الحدید گوید: این گفتار را بر نقیب ابویحیی جعفر بن ابی زید بصری قرائت كرده و به او گفتم: ابوبكر این سخنان را به چه كسی می گفته و نظرش چه كسی بوده است؟ پاسخ داد: كه نه، تعریض نیست بلكه تصریح است. گفتم: اگر تصریح می بود من از تو نمی پرسیدم، بعد خندیده و گفت: نظرش به علی بن ابیطالب علیه السلام بوده است. گفتم: تمام این حرفها را درباره علی گفته است؟ گفت: آری فرزندم این حكومت و كشورداری است، گفتم: عكس العمل انصار چه بود؟ گفت: آنان با صدای بلند اسم علی را بردند و او از فتنه و آشوب بر آنان ترسید.


بدین جهت گفتم كه حضرت زهرا فدك را وسیله ای برای باز پس گرفت خلافت حضرت علی قرار داده بود و الا چه دلیلی داشت او كه به خاطر دستیابی به میراثش سخن می گفت از شخصیت و موقعیت علی و شایسته تر بودن آن حضرت برای مقام خلافت دم زند و چنان در تحكیم مقام امیرالمومنین سخن گوید كه انصار را تحریك كرده تا جائیكه به نام علی شعار بدهند؟ و چه دلیلی وجود داشت كه ابوبكر در سخنانش از علی به بدی یاد كند و او را به عنوان روباهی بداند كه شاهدش دم او است و همراه و ملازم هر فتنه و آشوبی است؟!

چهارم: حضرت زهرا علیهاالسلام با این درگیری با ابوبكر می خواست حال خود و موقعیت یارانش را برای مردم آشكار كرده و از حقیقت دستگاه خلافت برای آنان پرده بردارد تا حیات و نابودی هر كس به استناد دلیل و بینه باشد و الا پاره تن رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم قدر و منزلتش بالاتر و شان و مقامش والاتر از آن بود كه بخاطر دنیا، دنیا را بر ابوبكر به زودی به آن حضرت ملحق خواهد شد و زمان زیاد در این دنیا نخواهد ماند و لذا حضرت علی علیه السلام او را از اینكه به خاطر فدك با ابوبكر درگیر شود منع نفرمود با اینكه او خود گوینده این جمله بود كه «من فدك را می خواهم چه كنم با اینكه فردا جایگاه هر كسی در قبر خواهد بود» [3] ، و حضرت زهراء در زهد و تقوی و بی اعتنائی به دنیا دست كمی از حضرت علی علیه السلام نداشت، به علاوه كه امیرالمومنین می توانست به اندازه اموالی كه از حضرت زهراء غصب شده از جای دیگر به آن حضرت بدهد و او را از این گرفتاریها باز دارد چون آن چه كه از ارث «بغیبغه» و «ابی نیزر» به او رسید بیش از فدك ارزش داشت و حضرت پیش از وفاتش آنها را وقف بر مستندان نمود.


درآمد آن دو ملك در هر سال چهارصد و هفتاد هزار درهم بود. [4] .

و نیز به همین علت بود كه هر شب حضرت زهراء را بر استری سوار می كرد و به در خانه های مهاجرین و انصار می برد و با اینكه می دانست او را تنها می گذارند و یاری نخواهند كرد از آنان استمداد كرده وی یاری می جست، تمام اینها برای آن بود كه برای همیشه تاریخ مردم از حقیقت امر آگاه باشند و حال ربایندگان خلافت و حال یاران آن حضرت را بخوبی بدانند.

ابن ابی الحدید گوید: به یكی از دانشمندان علم كلام امامیه به نام علی بن تقی از شهرستان نیل گفتم: آیا فدك غیر از نخسلتانی كوچك با زمینی نه چندان بزرگ بود؟ پاسخ داد، نه این چنین نیست، بلكه واقعا بسیار بزرگ بود، به اندازه ای كه هم اكنون در كوفه نخلستان وجود دارد، در آن جا درخت خرما بود (یعنی در قرن ششم هجری) و ابوبكر و عمر كه حضرت زهراء را از تصرف در فدك منع كردند منظوری جز این نداشتند كه علی علیه السلام تواند از طریق درآمد این نخلستان نیروئی جمع كند و بر سر خلافت درگیر شود و لذا به دنبال غصب فدك علی و فاطمه و دیگر افراد بنی هاشم را از خمس منع كرده و نگذاشتند در خمس اموال تصرف كنند، زیرا انسان تهی دستی كه مالی در بساط ندارد همتش ناتوان و شخصیتش در نزد خود خرد و كوچك می نمایاند و به جای اینكه دنبال ریاست و خلافت باشد دنباله كسب و پیشه ای است تا زندگی خود را اداره كند. [5] .

حضرت صادق علیه السلام به مفضل بن عمر گفت: هنگامی كه با ابوبكر بیعت شد عمر به او گفت كه خمس و فی ء و فدك را از علی و خاندانش باز دارد زیرا پیروان او وقتی دانستند كه دست او تهی است وی را تنها گذارده و به


خاطر دینایشان به تو روی خواهند آورد لذا ابوبكر تمام حقوق آنان را از ایشان گرفت و مانع شد.

علت دیگری نیز برای غصب فدك بود و ان عبارت است از خودنمائی و اظهار قدرت در مقابل اهل البیت و بستن همه راه ها بر آنها و قطع تمام آرزوهائی كه ممكن بود در دل آنها برای رسیدن به قدرت باشد. [6] .

2- علامه مجلسی رضوان الله تعالی علیه گوید: مطالبه حق و پافشاری و اصرار در آن هر چند با مقام عصمت منافات ندارد لكن زهد و بی رغبتی آن حضرت نسبت به دنیا و بی اعتنائی او به نعمتها و لذات آن و كمال معرفت و یقینش به نابودی و فناء دنیا و توجه روح پاك و روی آوردن همیشگی همت عالیه او به لذتهای معنوی و درجات اخروی، با این همه گماردن و اهمیت دادن به فدك و رفتن در جمع مردم و درگیری با منافقین برای دستیابی به آن، با مقام زهد و پارسائی حضرت مناسبت ندارد.

به این مطلب می توان به دو گونه پاسخ داد:

جواب اول: فدك حق مخصوص آن حضرت نبود بلكه فرزندان گرامی و بزرگوارش نیز در آن شریك بودند و لذا سهل انگاری و بذل و بخشش و اهمیت ندادن و بی توجهی نسبت به حقوق دیگران و گروهی از پیشوایان بزرگ و انسانهای بزرگوار برای آن حضرت جایز نبود، آری اگر اختصاص به آن حضرت می داشت ممكن بود آن را رها كرده و به خاطر از بین رفت و غصب آن هیچ ناراحتی اظهار نكند.

جواب دوم: این كارها به خاطر دوست داشتن فدك و یا دوستی دنیا نبود بلكه مقصود اظهار ظلم و تجاوز و كفر و نفاق آنان بود و اینها خود از مهم ترین كارهای دین و بزرگترین حقوق مسلمین است، موید این مطلب فرمایشاتی است كه حضرت در آخر خطبه اش فرمود كه: «آن چه را كه


گفتم در عین حال كه می دانستم شما مرا یاری نخواهید كرد و تنها خواهید گذاشت، گفتم...» [7] .

و همین یك خطبه بهترین دلیل و شاهد بر كفر و نفاق آنهاست... [8] .

3- اندیشمند برجسته و نابغه بزرگوار عبدالزهراء عثمان محمد گوید: چه بسا برخی بر این جهت گیری حضرت زهراء ایراد گیرند و بگویند: چرا آن حضرت برای مطالبه فدك این چنین سخت گیری كرد و آن همه اصرار و پافشاری داشت اگر انگیزه ای مهم تری نداشت نمی بایست بدینگونه سرسختانه تنها به خاطر فدك اقدام و مطالبه كند.

به خاطر روشن كردن حقائقی كه باعث شد حضرت زهراء فدك را مطالبه كند چند نكته را یادآوری می كنیم:

1- حضرت ملاحظه فرمود كه جلو انداختن مساله فدك فرصتی طلائی برای بیان نظریه اش درباره حكومت و خلافت می باشد و بر آن حضرت لازم بود كه این نظر صریح را در مقابل توده های مردم اظهار كند و مساله فدك مقدمات كار را برایش فراهم ساخته بود لذا در مسجد پیامبر كه مركز خلافت بود حاضر شده و بی پدره و صریح بدون هیچ ابهام و پیچیدگی نظریاتش را بیان كرد.

2- تصریح به احقیت و شایسته تر بودن حضرت علی برای رهبری امت اسلامی بعد از رسول خدا، این مساله را در خطبه ای كه در مسجد پیامبر جلو دیدگان حضار ایراد فرمود روشن و واضح ساخت، در حالیكه همگان می شنیدند و شاهد بودند و سرمداران جدید حكومت نیز حضور داشتند، حضرت در ضمن گفتارش چنین فرمود: «یا اینكه شما نسبت به


عموم و خصوص قرآن از پدرم و پسر عمویم آگاه تر و داناترید؟!» و یا این سخن كه: «و كسی را كه برای قبض و بسط سزاوراتر بود كنار گذاشتید» و واضح كرد كه علی علیه السلام بعد از حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم نسبت به پیام رسالت و احكام و قوانین دین از دیگران داناتر و آگاه تر است و او به خاطر این اعلمیت برای سرپرستی آن امتی كه وحی مقدس آنان را ساخته، مناسب تر و شایسته تر است.

3- پرده برداری از زشتیها و نارواهائی كه حكومت تازه كه زمام شرع مقدس را به دست گرفته انجام داده و اجتهادات بی پایه ای كه هیچ پیوند و رابطه ای با اهداف پیامبری نداشت از خود بروز داده بود.

اینها سه نكته ای بود كه حضرت زهراء علیهاالسلام در مطالبه فدك و اصرار و پافشاری در آن در نظر داشت، و جز اینها، هیچ گونه هدفی مادی بدان گونه كه برخی از تاریخ نویسان گفته اند در نظر نداشت و به حق و حقیقت سوگند كه آن حضرت همان كاری را انجام داد كه می بایست در حفظ اسلام از تحریف و انحرافی كه بوسیله حكومت تازه روی كار آمده به وجود آمده به وجود آمده و لذا از فدك برای انجام وظیفه و اتمام حجت بر امت به نحو احسن استفاده كرده، مسوولیت خود را انجام داده، دین را یاری و كیان و مركزیت اسلام را حفظ فرمود. [9] .

4- اندیشمند بزرگوار و محقق ارزنده آقای سید كاظم قزوینی چنین گوید: ممكن است گفته شود كه چه انگیزه ای حضرت فاطمه علیهاالسلام را كه به دنیا و زخارف آن بی رغبت و از آن به دور بود، وادار به این نهضت و قیام پی گیر و جدی نمود و چه باعث شد كه بدین سرسختی به دنبال حقش حركت كند و با آن علو نفس و مناعت طبعی كه داشت سبب این همه


پافشاری و پی گیری درباه فدك و اهمیت دادن به آن زمینها و نخلستان و دنیا خواهی از كسی كه دنیا در نظرش از عطسه بز، و پستتر از استخوان خوك در دهان جذامی و بی ارزش تر از بال مگسی است چه بود؟! چه چیزی بانوی زنان جهانیان را وادار كرد كه آن زحمت و دشواری را برای باز پس گرفتن زمینهایش متحمل شود؟ با اینكه می دانست كوشش او به نتیجه نمی رسد و نمی تواند در آن شرائط پیروز شود و آن اراضی را از دست غاصبین آنها پس گیرد؟ اینها تصورات و پندارهائی است كه ممكن است در اطراف این موضوع به ذهنها برسد.

اولا: هنگامی كه زورمندان اموال حضرت زهراء را مصادره كرده و آن را در اختیار دولت (به اصطلاح حدیث) گذاردند هدفشان تضعیف جناح اهل البیت بود، آنها می خواستند جنگی اقتصادی با علی علیه السلام به راه انداخته و دست او را از اموال و امانات مادی تهی كند تا كسی اطراف او را نگیرد و در زمینه مسائل اقتصادی موقعیت و شانی نداشته باشد [10] و این همان سیاستی است كه منافقین در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در مقابله با آن حضرت در پیش گرفتند، در آن جا گفتند: «لا تنفقوا علی من عند رسول الله حتی ینفضوا» [11] .

ثانیا: زمینهای فدك كم فایده و بی ثمر نبوده بلكه تولیدات كشاورزی قابل توجهی داشت و به گفته ابن ابی الحدید نخلستان های فدك به اندازه


نخلستان های كوفه در قرن ششم (در زمان زندگی ابن ابی الحدید) بود. و علامه مجلسی رضوان الله علیه از «كشف المحجه» سید بن طاووس نقل می كند كه عوائد و در آمد فدك هر سال بیست و چهار هزار دینار و در روایتی دیگر هفتاد هزار دینار بود و شاید این اختلاف در رقم در آمد، به سالهای مختلف است و به هر حال از این ثروت فراوان نمی شود بی جهت چشم پوشی كرد و در مقابل غاصب و ظالم از آن سخن نگفت.

ثالثا: حرت بعد از مطالبه فدك، خلافت و حكومت شوهرش علی بن ابیطالب را مطالبه می كرد، همان ولایت و حكومت گسترده ای كه پدرش رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم داشت.

ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه می نویسد از علی بن فارقی استاد دانشگاه غربی در بغداد پرسیدم كه آیا فاطمه راستگو بود؟ گفت: آری گفتم: پس چرا ابوبكر فدك را به او نداد با اینكه او را راستگو می دانست؟! وی تبسمی كرده و با همان وقار و ادب و متانتی كه داشت سخنی لطیف و زیبا بر زبان جاری ساخته و چنین گفت: آری اگر آن روز به صرف ادعای شفدك را به او می بخشید فردا می آمد و برای شوهرش مدعی خلافت می شد و او را از مسند حكومتش پائین می كشید و دیگر نمی توانست در مقابل او بهانه و عذری داشته باشد زیرا خودش او را در هرگونه ادعای كه كند، تصدیق كرده و هیچ گونه بینه و شاهدی از او نخواسته است. و این حرف درستی است هر چند كه وی از روی شوخی و مزاح گفت. [12] .

به خاطر این جهات بود كه حضرت زهراء علیهاالسلام از منزل بیرون آمده و به سوی مسجد پدرش رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم رفته تا حق خود را بازستاند، او به خانه ابوبكر نرفت تا درگیری و گفتگو فقط بین او و ابوبكر باشد بلكه


مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را برگزید كه در آن روز مركز اسلام و محل اجتماع مسلمین و جائی برای اتمام حجت و احقاق حق بود، همان گونه كه زمان مناسبی را نیز انتخاب كرد تا مسجد پر از جمعیت باشد و تمام طبقات مردم از مهاجر و انصار در آن جا حضور داشته باشند و نیز خودش هم تنها به مسجد نرفت بلكه عده ای از زنان بنی هاشم را هم با خود برده و در وسط آنان قرار گرفته گویا در مسیری پر از زن، بدون اینكه با مردی برخورد داشته باشد حركت كرد و پیش از فتن به آنحا دستور داد جایگاه مخصوصی برایش فراهم كرده و پرده ای بیاویزند تا او كه پاره تن رسول خدا و افتخار پرده نشینان و بانوی حجاب داران است در آن جایگاه قرار گیرد و از آنجا با مردم و با ابوبكر كه آماده شنیدن دلائل و احتجاجات بانوی زنان جهانیان و دختر فصیح ترین گوینده عرب و اعلم زنان جهان است سخن گوید و به محاجه و محاكمه بپردازد.

وی بدون اینكه از پیش متنی را برای سخنرانیش آماده ساخته باشد به ایراد سخنانی منظم، گویا، فصیح، زیبا و بدون هیچ گونه اضطراب و لرزه، عباراتی به دور از مغالطه و اغلاق، بدون زشت گوئی و نامربوط سخن گفتن و بدگوئی، پاك از هرگونه تعبیر و جمله بی مناسب با شان و مقام و شخصیت ارزنده اش ایراد فرمود كه این خطبه معجزه ای جاودانه و نشانی درخشان از بزرگی و ارزندگی نبوغ و بینش دینی آن حضرت است.

اما فصاحت و بلاغت، شیرنی بیان، روانی عبارات، نیرومندی استدلال، محكمی دلیل، انسجام در گفتار، آوردن و اقسام استعارات و كنایات، والائی سطح مطلب، تمركز نسبت به اصل هدف و در عین حال تنوع مباحث... به راستی كه قلم عاجز از توصیف عظمت آن خطبه است... [13] .



[1] طريحي، مجمع البحرين ذيل كلمه «فدك».

[2] شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد 16/ 214.

[3] نهج البلاغه بخش نامه ها، نامه 45.

[4] ظاهرا مالكييت آن حضرت نسبت به اين دو ملك بعد از رحلت حضرت زهراء و در دوران حكومت خلفاء و يا خلافت خود آن حضرت بوده است.

[5] شرح نهج البلاغه 16/ 236.

[6] «فدك» 166- 174.

[7] ادامه گفتار حضرت چنين بود:... انديشه هاي ناروائي كه شما را گيج كرده، و نيرنگي كه دلهايتان را فراگرفته است، لكن اينها آه سردي بود كه از دل بر آمد و جوشش سينه و خروش خشم و ارائه حجت و اتمام دليل بود.

[8] بحارالانوار 8/ 127- 128 ط كمپاني.

[9] الزهراء عليهاالسلام / 118- 120، ط بيروت، اين همان كتابي است كه برنده دومين جايزه تاليف بهترين كتاب در زندگي حضرت زهراء است.

[10] علامه مجلسي گويد: علامه در كتاب كشكولي كه به او منسوب است از مفضل بن عمر روايت كرده كه حضرت صادق عليه السلام فرمود هنگامي كه ابوبكر زمام امر خلافت را در دست گرفت عمر به او گفت اين مردم بندگان دنيايند و چيزي غير از دنيا نمي خواهند تو علي و خانواده اش را از خمس و فيي ء و فدك منع كن، پيروان و هماداران او وقتي از اين با خبر شوند علي را رها مي كنند و به خاطر رغبت در دنيا و حرص و تمايل شديد به آن به تو روي مي آورند... (بحارالانوار 8/ 104 ط كمپاني).

[11] منافقون، 7.

[12] شرح نهج البلاغه، 16/ 284.

[13] «فاطمه الزهراء من المهد الي اللحد» 352- 359.